نام بیتکوین را همه شنیدهایم و از بازار داغش خبر داریم.
در سال ۲۰۰۹ که این ارز دیجیتال برای اولین بار معرفی شد هر بیتکوین را میشد با ۸ ده هزارم یک دلار خریداری کرد. در سال ۲۰۱۷ ارزش هر بیتکوین از یک اونس طلا هم پیشی گرفت و در اوج خود به بیش از ۱۸۰۰۰ دلار رسید. این اتفاق در فاصله ای کمتر از ۹ سال افتاد و سپس ارزش مبادلهی آن به یکباره در حدود ۶۰۰۰ دلار، به یک ثبات نسبی رسید. این سونامی اقتصادی را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
برای ما ایرانیها قیمت مسکن بهترین مثال برای درک مفهوم حباب اقتصادی باشد. اینکه ملکی را خریداری کنی و به امید گران شدن آن و سودی به جیب زدن بنشینی اولین دلیل ایجاد حباب اقتصادی است.
در بازاری که خرید و فروش در آن رونق دارد، هدف اصلی سود بیشتر است. صاحبان کسب و کار با روشهایی مثل تبلیغات سعی در بالا بردن میزان فروش دارند و مشتریها با توجه به میزان رفاه، اقدام به خرید میکنند. حال ممکن است کالایی در جهت اهدافی صرفاً سودآور قرار بگیرد، مثل مسکن در بین سالهای ۸۳ تا ۸۹ در ایران. ابتدا خرید و فروش بالا رفته و سودآوری نیز زیاد میشود اما همین امر در دست قدرتهای اقتصادی به بازار کسب بدل میشود. جنس خریداری شده نگه داشته میشود تا با سود بیشتر به فروش برسد. قشر متوسط که خود در پی درآمد بیشتر است رو به این کار میآورد و اینگونه میشود که به جای خرید و فروش فقط خرید انجام میشود. این یعنی حبابی که روز به روز بزرگتر میشود تا زمان انفجار.
قشر متوسط غرب نیز در ۱۰ سال اخیر رکود اقتصادی بزرگی را پشت سر گذاشت. در سال ۲۰۱۵ با عبور از آن رکود، سرمایهگذاری به سوی اینترنت پیش رفت. بیتکوین به عنوان کالایی برای کسب درآمد بیشتر مورد استفاده قرار گرفت و شوکی در بازار ارز به پا کرد. حباب اقتصادی بیتکوین تاب بیش از ۱۸۰۰۰ دلار را نیاورد و به یک باره قیمت آن به کمتر از یک سوم کاهش یافت تا بعد از حدود یک دهه تلاطم طوفانی به یک ثبات نسبی برسد.